مداد گر چه به عنوان اولین سازنده آن نجاری به نام استدلر ، در نورنبرگ ثبت شده ولی احتمالا حدود کمی بیشتر از سیصد سال پیش در انگلستان بوجود آمد . این مدادهای اولیه بدون چوب و خالص از جنس گرافیت بود که یکی از انواع طبیعی کربن است .
منابع و معادن گرافیت باودال در کامبرلند است . مداد سازی با وجود تعطیل شدن محلهای استخراج گرافیت هنوز هم در کامبر لند ادامه دارد . گرافیت در سایر جاها نیز کشف شده است و تولید مداد از مواد خام در کشورهای کره ، سریلانکا ، آلمان و مکزیک صورت میگیرد .
ادامه مطلب ...پرسپکتیو باعث ایجاد بعد سوم یا حجم در تصویر می شود .لازم است هر کس اصول پرسپکتیو را بداند زیرا بیشتر از آنچه که تصور می رود ،مبتدی به آن احتیاج دارد. البته مورد استفاده آن بیشتر در کشیدن ساختمان ها و خیابا ن هاست ولی در طبیعت بی جان و کشیدن صورت وبدن نیز از آن استفاده می شود .به زبان ساده "پرسپکتیو "یا "علم مناظر ومرایا"علمی است بر اساس قوانین واصول هندسی و رعایت آن ُاین امکان را به ما می دهد تا تناسب واقعی اجسام را در فاصله های مختلف به گونه ای نشان دهیم که با تناسبات اصلی مشابهت داشته باشد .
امروزه ؛ زغال طراحی به دو روش تهیه می شود :
ـ درروش اول از سوزاندن شاخه های باریک درختان (بدو ن هوا ) زغال طراحی می سازند. اغلب برای تهیه ی زغال از شاخه های مو ؛ بید شمشاد و توس (غان ) با ضخامتهای مختلف استفاده می شود. درروش دوم با پرس کردن و متراکم کردن گرد زغال و چسب گیاهی زغال طراحی مصنوعی ساخته می شود. این زغالها بر اساس نوع قالب ؛ به شکل مکعب مستطیل یا استوانه ای ساخته میشود. وبه زغال فشرده معروف اند . به طور کلی زغال فشرده نسبت به زغال طبیعی تن تیره ترو قدرت پوشانندگی بیشتری دارد .
علی دیواندری در ۱۵ شهریور ۱۳۳۶ در سبزوار خراسان متولد شد. او فرزند بزرگ خانوادهاست و سه برادر و دو خواهر دارد. مادرش خانهدار و پدرش، محمد دیواندری (۱۳۸۸-۱۳۰۴)دندانساز تجربی بود. سالها قبل از تولد او، پدرش روستا را ترک و به شهر سبزوار مهاجرت کرد. کودکی و نوجوانی او در سبزوار گذشت و تابستانها اغلب اوقاتش را در روستای اجدادی خود، دیواندر، به کار و گردش در میان روستاییان میگذراند. دیواندری دربارهٔ اولین نشانههای علاقهمندیاش به طراحی میگوید:
خیلی زود نقاشی جایش را در قلب من باز کرد. اولین مشوق من در هنرهای تجسمی و بهویژه نقاشی مادرم بود. کمپوزیسیون را از پدر دندانسازم آموختم و ذوق طنز را از بابا کلانم (به خراسانی یعنی پدر بزرگ) دارم. مردم روستای ما در رفتار و گفتار خود طنز تیزی دارند که تا مغز استخوان نفوذ میکند و اگر کسی طاقت نداشته باشد، ممکن است ناخودآگاه خودکشی کند!